درباره کتاب:
مارک و دوستانش در زمان انتظار برای رسيدن اتوبوس مدرسه، برای هم داستان پردازی میکنند. اما اين بار، آنا داستانی عجيب را شروع میکند. داستان دربارهی دختری است به نام هايدی که مجبور است هويت واقعیاش را از همه پنهان کند. فقط خدمتکاران مورد اعتماد و دايهی هايدی، خبر دارند که او دختر هيتلر، رهبر آلمان نازی است …
قسمتی از اثر دختر هيتلر Hitler’s Daughter :
آنا با مخالفت سرش را تکان داد: هیتلر دخترش رو از ماجرای نبردهاش دور نگه میداشت. در واقع اون رو از همه دور نگه میداشت. هیچ کس نمیدونست هیتلر ازدواج کرده و هیچ کس در مورد هایدی چیزی نمیدونست. هایدی با بانو گیلبر در یکی از شهرهای مرزی آلمان در نزدیکی اتریش زندگی میکرد و اون خونه تنها جایی بود که هایدی از تمام دنیا میشناخت.
مارک با اصرار پرسید: آخه چرا؟ برای چی اون رو از بقیه مخفی میکرد؟»
بن گفت: مهم نیست. این فقط یک قصهست.
آنا به آهستگی گفت: چون هایدی با یک علامت به دنیا اومده بود. اون یک لکهی قرمز بزرگ در صورتش داشت و یکی از پاهاش هم از اون یکی کوتاهتر بود و برای همین لنگ میزد. البته خیلی کم. …
این اثر درخشان در زمینههای زیر مورد تقدیر قرار گرفته است:
برنده کتاب صوتی بزرگسالان کتاب سندرسون: کتابخانه ويژن استراليا (2000)
کتاب برگزيده انجمن ملی سواد آموزی در انگلستان
برنده جايزه نيمه گرند پری (ژاپن)
برنده کتاب قابل توجه انجمن کتابخانههای ايالات متحده
جايزه بهترين کتاب جوان استراليا (2002)
جايزه بهترين کتاب جوان استراليا (2007)
جايزه بهترين کتاب جوان استراليا (2008)
پذيرفته شده در تالار مشاهير ادبيات استراليا
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.